علاقه به مطالعه عمومی دین به تاریخ 550 پیش از میلاد مسیح باز میگردد، بعدها در طور قرون وسطی علمای اسلامی به مطالعه فرهنگ، آداب و اعتقادات ایرانی، یهودی، مسیحی و هندوی پرداختند. نخستین تاریخ دین متعلق به دانشمند ایرانی محمد بن عبدالکریم شهرستانی تحت عنوان گنجینه مکاتب دینی و فلسفی است، پیتر ونربل نیز در قرن دوازدهم در رابطه با مطالعات دینی فعالیتهایی داشته ، اسلام را مطالعه کرده و ترجمه ای لاتین از قرآن ارائه داده است.
اگرچه براساس اشارات دکتر کریس پارتریج نخستین علاقه جدی به مطالعه دین به عنوان یک رشته آکادمیک در ربع آخر قرن نوزدهم پدید آمد. در قرن نوزدهم، مطالعه دینی از دریچه چشم علم صورت میپذیرفت. مارک مولر نخستین استاد ادیان تطبیقی دانشگاه آکسفورد بود، کرسی که صرفا برای وی به وجود آمده بود. وی در کتاب خود تحت عنوان مقدمهای به علم دین (1873) نوشته است که افرادی که زندگی خود را وقف مطالعه ادیان جهان از طریق اسناد اولیه آنها کردهاند و افرادی که به این امر در هر قالبی اهمیت میدهند، وظیفه دارند این عرصه را به نام علم حقیقی تصاحب کنند.
پارتریج نوشته است که تا نیمه دوم قرن بیستم مطالعه دین به عنوان رشته برجسته و مهم تحقیقات آکادمیک بود. وی همچنین به رشد بیاعتمادی نسبت به تجربهگرایی قرن نوزدهم و افزایش علاقه به ادیان غیر مسیحی و معنویت اشاره کرد که در نتیجه همگرایی با دانشمندان علوم اجتماعی با دانشمندان علوم دینی افزایش توجه به مطالعات دینی پدید آمد.
در دهههای 1960 و 1970، واژه مطالعات دینی متداول شد و علاقه به این رشته افزایش یافت. دپارتمانهای جدیدی در دانشگاهها تأسیس شد و مجلات با نفوذی درباره مطالعات دینی فعالیت خود را آغاز کردند. نینیان اسمارت در مقدمه کتاب "رویکردهایی به مطالعه دین" نوشته است، تاریخ مطالعات دینی در جهان انگلیسی زبان به دهه 1960 باز میگردد حتی پیش از آن زمان نیز رشته مطالعه تطبیقی دین ، تاریخ دین و جامعه شناسی دین وجود داشته است.
در دهه 1980 در بریتانیا و امریکا کاهش تقاضا و کم رنگ شدن منابع بر کاهش حمایت از دپارتمانهای مطالعات دینی منتهی شد، در اواخر همان دهه، مطالعات دینی با سایر رشتهها ترکیب شد و برنامههای تازه ای برای تدریس و تحصیل فراهم کرد.
به طور کلی مطالعات دینی به دنبال مطالعه پدیده های دینی در کل است اما رویکردهای آن در زیرگروهها محدود تر شده است.
نظر شما